کنار قدم های جابر
نوشته شده توسط رهگذر در 16 مهر 1399 در انشاء با موضوع آزاد
آن زمان که کنار قدمهای جابر به سوی نینوا رهسپار بودید ؛دلهایمان را با شما راهی میکردیم
دلهایمان ستون های جاده را به شوق حرم برایتان به شمارش می گذاشتند و…
دلخوشیمان انتظار بازگشت شما بود تا خاک پایتان را سورمه چشم کنیم و از کوله پشتی خاطراتتان چای عراقی بنوشیم… با زائران هم قدم شویم… با تشنگی به روی کودک وسط جاده که لیوان آب در دست دارد لبخند بزنیم و زیر لب بگویبم السلام عليك یا ابوالفضل… کنار موکب ها با پای ورم کرده بر زمین بنشینیم و با بقیه مشایه لحظاتی گرم صحبت باشیم ….. و دوباره با خاطر و یاد ارباب ؛یا علی بگوییم و قدم به قدم مسیر را بپیماییم و آنگاه به خود آییم که گنبد طلایی ما را به سمت او میخواند…..
السلام عليك يا ابا عبد الله …..
و من باز هم زائرش می شدم!!!!!
نظر از:
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات